شهيد سهراب رحماني ساماني

0
1104

شهيد سهراب رحماني ساماني
نام پدر : مهراب
تاريخ تولد : 1346/02/13
تاريخ شهادت : 1365/10/04
مكان شهادت : ام الرصاص
عمليات : كربلاي چهار
دانشگاه : دانشگاه شيراز
رشته تحصيلي : رياضي

شهید رحمانی در سیزدهم اردیبهشت سال1346 در خانواده اي مقيد و زحمتکش ديده به جهان گشود. پدر با شغل کارگري براي خانواده امرار معاش مي کرد و بسيار به لقمه ي حلال در زندگي و تربيت صحيح فرزندان اهميت مي داد. کودکي بسيار بازيگوش بود و نجابتي زبانزد که از همان دوران کودکي در وجودش نهفته بود داشت. بعد از سپري کردن دوران دبستان با وارد شدن به مقطع راهنمايي که همزمان بود با مبارزه عليه رژيم شاهنشاهي، سهراب نيز با قدي کوچک و دلي بزرگ در اين مبارزه سهيم بود و به همراه دوستانش در اين مبارزه با دل و جان شرکت مي کرد و از همان نوجواني به نماز و قرآن عشق مي ورزيد و در کلاس هاي قرآن در مساجد شرکت مي کرد. سهراب در کارهاي خير پيش قدم بود و هميشه پدر و مادر را به کار خير سفارش مي کرد.

با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران مردم غيور و هميشه در صحنه همه يک صدا به نداي هل من ناصرينصرني حسين زمانشان لبيک گفتند و به دفاع از دين و ناموس خويش به پا خواستند. سهراب16ساله بود که تصميم گرفت به جبهه اعزام شود اما به علت سن کم و عدم رضايت والدين او را ثبت نکردند به همين دليل به طور مخفيانه به جبهه عزام شد. او بسيار به علم و تحصيل علاقه داشت و در کنار جبهه به تحصيل ادامه مي داد تا اين که در دانشگاه شيراز در رشته ي رياضي پذيرفته شد و هنگام رفتن به دانشگاه شيراز هميشه عنوان مي کرد که دانشگاه اصلي من دانشگاه امام زمان(عج) مي باشد و مي گفت: هدف من عمل به تکليف شرعي و دفاع از آرمان هاي انقلاب است، من با ديدن زنان و دختران خرمشهر مصمم تر شده ام که بايد از ناموس خود دفاع کنم. او در اين مدت دوره ي غواصي را گذراند و به عنوان غواص در تيپ 44قمربني هاشم شروع به خدمت کرد و در عمليات ها به تفحص مي پرداخت. سهراب بسيار به سالار شهيدان امام حسين(ع) ارادت داشت و هميشه و همه جا بر لبانش ذکر يازهرا(س) بود. او بعد از دو سال خدمت در جبهه ها براي آخرين بار از همه ي اقوام و آشنايان حلاليت طلبيد و خداحافظي کرد. هنگام خداحافظي از مادر به او دلداري داد و گفت: مادر جان نگران من نباش ان شاالله هر چيز که خير و صلاح است اتفاق خواهد افتاد و راهي شد. سهراب در سن 18سالگي در تاریخ 65/10/4 در عمليات کربلاي 4 در منطقه عملياتي ام الرصاص که براي تفحص و سرکشي رفته بود به فيض شهادت نائل آمد و پيکر اين شهيد به مدت14سال مفقود بود تا اين که در سال 1379از قد رشيدش فقط يک جمجمه و چند تکه استخوان را به دست مادر چشم انتظارش رساندند.

فرازي از وصیت نامه شهید سهراب رحیمی ساماني:​

((و ما عنده الحیوة الدنیا إلا لعب و إن الدار الأخرة لهی الحیوان لوکانوا يعلمون))

و نیست این زندگانی دنیا به جز بازی و به درستی که زندگي واقعي در سرای آخرت است اگر ميدانستند.
همه ما این را می دانیم که هدف از خلقت انسان بندگی و عبادت خداوند بوده (و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون ) و اگر نتواند این بندگی و عبادت را به نحو احسن بجا آورد در حق خداوند کوتاهی کرده زيرا نتوانسته است وظیفه بندگي خود را انجام دهد. بندگی خدا یعنی اطاعت کردن از خداوند و ولی امر زمان.

ترک پاسخ

لطفا پیغام خود را وارد نمایید
لطفا نام خود را وارد نمایید