درنگ اندیشه
شاید شما هم شنیده اید و یا خوانده اید و متعجب هم شده اید که چرا عده ای خود را بالاتر از دیگران دیده و معیار درستی و راستی و حق می دانند و اصرار دارند که شنونده و خواننده را مجاب کنند که فقط هر چه آنها می گویند درست است و حق را باید با آنان سنجید؛
یکی را چنان بالا می برند که گویی فرشته ی نجات است و مدتی بعد با یک چرخش ۱۸۰ درجه ای، او را وصله ای ناجور می دانند که از اول هم اشتباهی بود و تمام حرف ها و تعریف و تمجید های چندی قبل خویش را فراموش می کنند(یا گمان می کنند مردم فراموش کرده اند) جالب است که اینان همان هایی هستند که مدعی اند بر گذشته و حال و هم آینده احاطه و آگاهی دارند!
شگفتا قدرت و مقام چقدر غرور و منیّت می آورد! اما به هر صورت همه باید بدانیم که این میز و مقام و قدرت و شوکت پایدار نیست که اگر بود امروز نوبت اینان نبود. آنچه پایدار است مقام و منزلتی است که خدایی باشد
شرح و حال این گونه افراد را شاعر(علی الظاهر مولانا البته شعر به گونه ای دیگر و با واژگانی متفاوت نیز در کتب مختلف انتشار یافته است) چه زیبا بیان نموده است
نردبان این جهـــــــان، ما و منیست
عاقـــــبت این نردبان، افتادنیـــست
لاجرم آنکس که بـــــــــالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
#درنگ_اندیشه
#مولانا
#صبح_سامان













