امير جهاد با نفس

0
495

21 فروردین، سالروز شهادت امیری است که اسوه وفاداری و عشق بود؛ سردارعلی صیاد شیرازی؛ همو که می گفت: «قهرمان کسی است که در جهاد اکبر، بر نفس اماره خود غالب آمده باشد، آن طوری که آرزوی یک بار غفلت کردن و خدا را از نظر دور داشتن را در دل شیطان به گور فرستد.

قهرمان کسی است که در وابستگی به خدا و خط ولایت، آن چنان آبداده و توان مند شده باشد که با اطمینان قلبی، مهیای انجام هر تکلیفی باشد که از محور ولایت بر عهده او بسپارند. قهرمان کسی است که دل به دنیا نسپارد و در التهاب هجرت به دیاردوست، سر از پا نشناسد» و شهید صیاد شیرازی، در عرصه های مختلف اجتماعی و نظامی، حقیقت این قهرمان را در وجود خویش متبلور ساخت.

سفر عاشقي

شاعر: استاد حميد سبزواري
در سفر عاشقي، هر كه سبكبارتر
قافله عشق را قافله سالارتر
گر به تولاي دوست، جان بفشاني نكوست
هديه به جانان رواست، هر چه سزاواتر
هر كه به طوفان عشق، سينه به دريا زند
گوهر اسرار را هست خريدارتر
بر در دل حلقه زدن، پاسخ جانان شنو
رمز ولا را مگوي جز به نگهدارتر
راه شهيدان عشق از همه راهي جداست
راهي اين خطه راس، ديده بيدارتر
در سفر عاشقي ترك سر و جان كند
آنكه به پيمان دوست، هست وفادارتر
از علوي سيرت و نام نكويت «علي»
چون تو خطر كرده كيست در ره دشوارتر
از تو طرازنده شد رهگذر سالكان
و از تو فرازنده شد، سنگر استوارتر
راه تو تا حشر باد راه خطر پر كشان
همره و همگام تو هر كه فداكارتر
*******

مظهر اخلاص

شاعر: محمود شاهرخي
عاشقان چون عهد با جانان كنند
جان شيرين بر سر پيمان كنند
تا به صدق آرند سوي دوست رو
رشته الفت برند از غير او
شسته دست از جان به دريا دل زنند
سينه بر درياي بي ساحل زنند
همچو قطره تا در او فاني شوند
موج خيزي ژرف و توفاني شوند
نقد جان بر كف سوي ميدان روند
زير تيغ عشق دست افشان روند
*******

سفر سرخ

شاعر: عبدالجبار كاكايي
گل رايحه پيرهن چاك تو دارد
باران سحر عطر تن پاك تو دارد
خمخانه تهيدست شد اي خوشه انگور
توفان خبر از سوختن تاك تو دارد
هر صاعقه در سينه شب قصه تلخي
از آمدن و رفتن چالاك تو دارد
اي كشتي توفان زده ساحل خورشيد
دريا خبر از روح عطشناك تو دارد
بعد از سفر سرخ تو اي مرد، گلويم
بوي نفس سوخته خاك تو دارد
*******

صياد شهادت

شاعر: قربان حسيني
آن امير سرفراز راه دين
آن دلاور عرصه فتح المبين
آنكه صياد شهادت رود رفت
رهرو راه ولايت بود رفت
آنكه بر گوش زمان آهنگ زد
شيشه عمر زمين را سنگ زد
گفت اي ياران، ولايت نعمت است
بهترين نعمت براي امت است
اين حريفان مست جام وحدتند
سرخوش از صهباي وصل و قربتند
آشنايي با خدا دارند و بس
همدمي با نينوا دارند و بس
جان خود بر روي جوشن بسته‌اند
با شط خون راه دشمن بسته‌اند
جزئي از مصداق عشقي اين چنين
سيرت صياد شيرازي ببين
بنگر آن رخسار جان افروز را
مظهر عشق تعلق‌سوز را
او كه مست از باده اخلاص بود
در شمار بندگان خاص بود
روشني‌بخش دل ما، رهبر است.
اينك اي ياران، زمان خيبر است
يك پيامش در شلمچه، حجت است
آري آري فصل، فصل همت است
اين سخن گفت و چه خوش پرواز كرد
دفتر سرخ شهادت باز كرد
با شهادت تا ابد همخانه شد
در حريم ساحت جانانه شد
بود اگر صياد در دشت نبرد
عشق جانان آخر او را صيد كرد
هر كه او را شيوه جانبازي بود
پيرو صياد شيرازي بود
چون شهادت بود شيرين شاد شد
عاقبت صياد ما فرهاد شد
نوش كردن آن باده و از دست رفت
تا به خلوتگاه جانان مست رفت
با رخي گلگون و زيبا همچو حق
شد سوي رضوان و واصل شد به حق
تا در آيد از پي هم صبح و شام
بر روان و تربت پاكش سلام

 

ترک پاسخ

لطفا پیغام خود را وارد نمایید
لطفا نام خود را وارد نمایید